بﺎﺑﺎﻡ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﮔﻞ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻬﺶ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥداشتن ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺏِ ﺟﺎﺭﻭ ﺑﺮﻗﯽ ﺩﺭِ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﻧﻪ، ﻭ ﺗﺎ دختر : عزیزم من کیف پولم رو توی خونه جا گذاشتم ، الان هم 50 هزار تومن نیاز دارم ، فوریه بهم قرض میدی ؟ يه روز يه يكي ميره خونه رفيقش... وقتي ميخواد بلند بشه بره رفيقش ميگه حالا كه ظهره نهار رو بخور بعد برو... يكي ميگه: باشه . نهار رو ميخوره بلند ميشه كه بره رفيقش ميگه آخه با معده پر كجا ميري ؟ يه چرت بزن بعد برو. يكي ميگه باشه . تست روانشناسي : فكر كنيد يه ظرف ميوه كه توش سيب و خيار و موزه جلوتونه .... كدومو انتخاب مي كنيد ؟! بچه دائیم 5 سالشه دستش تا مچ تو دماغش بود این حق مسلم هر دختریه که … تفاوت دانشگا قبول شدن دخترا و پسرا
رو دسته صندلی نوشته بود وقتی زلزله اومد پشت صندلیو نگا کن اومدم یه آدم خیلی خوشتیپ رو بغل کنم از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی، پیر میشی دنیا رو می بینی ؟ حرف حرف میاره ، پول پول میاره آهای اونایی که خیلی خودتونو میگیرید آیا میدانید کوتاهترین جنگ در سال ۱۸۹۶ بین زانزیبار و انگلستان که ۳۸ دقیقه طول کشید؟! اگه بدونید چنگیزخان با سوزوندن کتابای علمی “معرفت” یه موقعی لباس رفاقت بود!!! الان “منفعت” جاشو گرفته پیرزن دید عزراییل داره میادازترس رفت تومهدکودک نشست پیش بچه ها یک ساعته اومدم از کلوب و در اتاقمم بستم ک دارم درس میخونم هیچی ترسناک تر از این نیس بیای خونه ببینی یکی اتاقتو تمیز کرده
دختره فرم دانشگاه پر کرده: بالاخره فهمیدم چرا اینقد تو عروسیا بهت اصرار میکنن بری برقصی! فقط کافیه در ماشینت باز باشه ، عالم و آدم میان بغل دستت که بگن در ماشین بازه … دختر ﻧﻮﺷﺘﻪ : هر وقت دره این یخچال لامصــب رو باز میکنیم خالیه ها، بالاخره حکمت ” آی سی یو ” رو در بیمارستان دریافتم ! دقت کردین وقتی میرین دکتر
به قول سهراب سپهری هر کجا هستم ، باشم،
چه حریصانه مرا بوسیدی دلم می خواهد نامت را صدا کنم !
سطری از ورلن هست که هرگز بخاطر نخواهم آورد
چه مسخره بود سوالهای امتحانی که :
خدایا کودکان گل فروش را میبینی ؟ مردان خانه به دوش ..... دختران تن فروش ..... مادران سیاه پوش ... واعظان دین فروش ..... محراب های فرش پوش ........ پسران کلیه فروش ..... زبانهای عشق فروش ..... انسان های آدم فروش ....... همه را میبینی؟؟ میخواهم یک تکه اسمان کلنگی بخرم ' دیگر زمینت بوی زندگی نمیدهد.
اگه کسی رو دوست داشته باشی نمی تونی تو چشماش زل بزنی ...!!
نمی تونی دوریش رو تحمل بکنی ....!! نمی تونی بهش بگی چقدر دوستش داری ...!! نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری ...!! برای همین عاشقا دیوونه میشن...!!
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت زیر باران غزلی خواند، دلش تر شد و رفت چه تفاوت که چه خورده است، غم دل یا سم آنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت روز میلاد همان روز که عاشق شده بود مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت او کسی بود که از غرق شدن می ترسید عاقبت روی تن شناور شد و رفت هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد واژه خسته که یک روز کبوتر شد و رفت |
About
به وبلاگ من خوش آمدید
اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 ارديبهشت 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 AuthorsLinks
هاور بال
حواله یوان به چین
<-PollItems->
|