... یادم آمد ، هان از دم نقّال. همگنان را خون گرمی بود .
_ اگر انسانیت هم مارک دار بود شاید ادم ها به تن میکردند اما افسوس..... _ کهنه شده ام انقدر کهنه که میشود روی گردوخاک تنم یادگاری نوشت . _دعای باران چرا؟؟؟ دعای عشق بخوان .. این روز ها دلها تشنه ترند تازمین خدایا کمی عشق ببار _خواستم چشم هایت را از پشت بگیرم اما دیدم طاقت اسم هایی را که می گویی ندارم _زمستان را باور نکن هوای بی تو بودن سردتر از این حرف هاست . _وقتی به کسی خیانت کردی اون فرد رو احمق فرض نکن بلکه اون بیشتر از اونی که لیاقتت بود بهت اعتماد کرده بود .
شاید امشب آن شب پرستاره نیست ، در پشت پرده سیاه شب خورشیدی نیست
دوستت دارم ای عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام ، تو را میخواهم ای تو که آنقدر دور شده ای از من که دیگر نمیبینمت ، و این قلب من است که شاید حسرت داشتن تو را برای همیشه داشته باشد!
نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!
سهم من از با تو بودن شکستن بود ، از قلبت به من کوله باری از غمها رسید
و آن زمان که “عاشق” می شوی
حس غریبی ست دوست داشتن
_به وسعت ندیدن نگاهت _خـــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــدایا… _اگه خدا اهل پُز دادن بود . . . _وقتی عبارت ” خدا را به یاد داشته باش ” را می خوانم _نجار ها هم کورند _کوچه ها را _دیـگر بغـضم _عشق ِ ما همانند ِروز های هفته است!!! _می گوید:کلمات گــــاهی معنایی خود را از دست می دهند … |
About
به وبلاگ من خوش آمدید
اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 ارديبهشت 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 AuthorsLinks
هاور بال
حواله یوان به چین
<-PollItems->
|